برایــــــ مردنمــــــــــــــــــــــ
برای مردنمـ کافی نیستـ از هیچ ارتفاعیـ بیفتمـ،
فقطـ کافی ستـ
از چشم تو بیفتمـ

برای مردنمـ کافی نیستـ از هیچ ارتفاعیـ بیفتمـ،
فقطـ کافی ستـ
از چشم تو بیفتمـ

به زخم هایم مینگری؟؟
درد ندارد دیگر.
روزی که رفتی مرگ تمام دردهایم را باخودش برد.
مرده ها درد نمیکشند.
از تو خواهشی دارم،برنگرد دیگر،زنده ام نکن...
اجازه خدا؟؟میشه ورقمو بدم؟
میدونم وقت امتحان تموم نشده و باید منتظر باشم
ولی خسته شدم از همه چیز...
خسته شدم از این زندگی...

سر کلاس ریاضی بود استاد 2 خط موازی
روی تخته کشید خط پایین نگاهی
به خط بالایی کرد و عاشق شد
خط بالایی هم نگاهی به خط پایینی کرد و عاشقش
شد در این موقع استاد داد زد 2 خط موازی هیچوقت
بهم نمیرسند.
بیچاره عروسک دلش میخواهد زار زار گریه کند ولی
خنده بر لبانش دوخته اند
روی هر شانه سری وقت وداع میگرید
سرمن وقت وداع
گوشه ی دیوار گریست
هوای مردن بیخ گوش من است
همانجایی که روزی رد نفسهایت
قسم میخورم دیگر حتی نامت
را روی اشعارم نخواهی دید
روی جلد دفترم نوشته ام
لعنت بر پدر و مادر کسی که اینجا آشغال بریزد

یه لحظه گوش کن خدا...
جدی میگم...
نه بچه بازی نه ادا و اطوار...
حالم اصلا خوب نیست ...
فقط دنبال دستهای تومیگردم
اما
تنهایی چه مهربان دستم را میگیرد
لبخند میزند وبه آرامی دستم رامیفشارد
آه آشنای قدیمی ام
چه خوب حداقل تو اینجایی...
حافظ کنار عکس تو باز من نیت میکنم
انگار حافظ با منو من باتو صحبت میکنم
وقت قرار ما گذشت ونمیدانم چرا؟
دارم به این بد قولیت دیربست عادت میکنم
چه ارتباط ساده ای بین منو تقدیر هست
تقدیرو ویران میکند من هم مرمت میکنم
در اشتباهی نازنین تو فکر کردی اینچنین
من دارم از چشمان زیبایت شکایت میکنم
نه مهربان من بدان بی لطف چشم عاشقت
هر جای دنیا که روم احساس غربت میکنم
یک شادی کوچک اگر از روی بام دل گذشت
هرچند کوچک باشد آن را باتو قسمت میکنم
خسته شدی از شعر من زیبا اگر بد شد ببخش
دلتنگ و عاشق هستم اما رفع زحمت میکنم
